چرا به غیر از قهوهخانه مکانی برای تفریح نیست/رشد قهوهخانه در سطح شهر اردبیل سوژه مستند شد
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۶۸۷۸۲
شهر اردبیل در دهه ۶۰ یا ۷۰ چیزی در حدود سیصد و پنجاه هزار نفر جمعیت داشت. برای این جمعیت ۲۷۰ باشگاه ورزشی پروانهدار در شهر وجود داشت. اما امروز شهر اردبیل جمعیتی در حدود ششصد و پنجاه هزار نفر دارد و تنها ۲۰ باشگاه ورزشی پروانهدار برای این جمعیت در سطح شهر به چشم میخورد.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو، عبدالله عزیزی مستندساز، درباره جدیدترین فعالیت خود گفت: مشغول ساخت مستندی با نام «زیرزمین» با همکاری مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی هستم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او درباره چگونگی شکلگیری ایده این مستند بیان کرد: شهر اردبیل در دهه ۶۰ یا ۷۰ چیزی در حدود سیصد و پنجاه هزار نفر جمعیت داشت. برای این جمعیت ۲۷۰ باشگاه ورزشی پروانهدار در شهر وجود داشت. اما امروز شهر اردبیل جمعیتی در حدود ششصد و پنجاه هزار نفر دارد و تنها ۲۰ باشگاه ورزشی پروانهدار برای این جمعیت در سطح شهر به چشم میخورد. در حالی که ۱۷۰۰ قهوهخانه در اردبیل دایر هستند. من در مستند «زیرزمین» به طرح این سوال میپردازم که اردبیل چرا به این سمت رفت و چرا مکان خاص دیگری به جز قهوهخانه برای تفریح در سطح شهر نیست؟
عزیزی گفت: قهوهخانه در شهر اردبیل مکانی مهم بهشمار میآید. برای مثال با این که خودم اهل قهوهخانه رفتن نیستم، اما خیلی وقتها قرارهای کاری من در قهوهخانهها برگزار میشوند و دوستانم همواره محل قرار را در قهوهخانهها انتخاب میکنند. حتی شاید جالب باشد که بدانید در اردبیل هیاتی وجود دارد که جلسات هماهنگیشان را در قهوهخانهها برگزار میکنند. مسئله قهوهخانه رفتن تنها مختص به مردان نمیشود و خانمهای بسیاری نیز به قهوهخانهها میروند و قلیان کشیدن برایشان عادی شده است. حتی گاهی شاهد نوجوانانی نیز هستیم که در قهوهخانهها قلیان میکشند. یعنی ماجرای قهوهخانه رفتن در شهر اردبیل به یک اپیدمی تبدیل شده است.
او درباره علت انتخاب نام «زیرزمین» برای این مستند گفت: پیشتر همه باشگاههای ورزشی، در زیرزمینهای شهر بودند. اما امروز باشگاهها تعطیل شده و قهوهخانههای بسیاری در زیرزمینهای شهر اردبیل مشغول به فعالیت هستند. از همین رو بود که من عنوان «زیرزمین» را برای اثر برگزیدم.
عزیزی درباره ساختار مستند توضیح داد و گفت: در این مستند، موضوع از زاویه دید سه کاراکتر اصلی بررسی میشود. کاراکتر اول قهرمان پاورلیفتینگ آسیا است و قهوهخانهای را اداره میکند. کاراکتر دوم یک دانشجوی دکتری است که قهوهخانهای تاسیس کرده و آن را اداره میکند و آخرین کاراکتر نیز مربوط به هنرمندی نقاش در شهر اردبیل است که از راه اداره یک قهوهخانه امرار معاش میکند.
او ادامه داد: برای انتقال حس و حال درست و واقعی، زبان این فیلم ترکی خواهد بود، اما برای فهمیدن همه مخاطبان زیرنویس فارسی نیز خواهد داشت. باید بگویم که مخاطب این مستند همه افراد از تمامی اقشار؛ و گروهها هستند.
این مستندساز در پایان درباره چالشهای ساخت فیلم در شهر اردبیل گفت: مستندسازی در این شهر سخت است، چون تجهیزات لازم و مناسب برای کار وجود ندارد. اگر بخواهیم از تجهیزات موجود در شهر استفاده کنیم، کیفیت کار پایین آمده و مستند در مقایسه و داوری با دیگر آثار، به لحاظ فنی حرف زیادی برای گفتن نخواهد داشت. اگر هم از شهرهای بزرگی، چون تهران، تبریز یا رشت تجهیزات را وارد کنیم برآورد هزینه بسیار سنگین میشود و از آنجا که بودجه تخصیص یافته به مستندهای شهرستانی همواره مبلغی پایینتر از پایتخت است، عملا برایمان غیرممکن میشود. این اصلیترین چالش برای کار در شهری مثل اردبیل است.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: قهوه خانه باشگاه ورزشی باشگاه ورزشی پروانه دار پنجاه هزار نفر قهوه خانه ها برای این جمعیت شهر اردبیل سطح شهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۶۸۷۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این پز اجتماعی میلیون ها تومان برای افراد آب می خورد | سگ گردانی و درآمد میلیونی داگ واکرها
همشهری آنلاین _ فاطمه عسگرینیا: زندگی با سگها! سبک زندگی جدیدی که خیلیها به تقلید از زندگی اروپاییان و پز اجتماعی در برابر دوست و فامیل آن را انتخاب کرده و البته حسابی هم گرفتار شدهاند. از هزینههای مراقبت بهداشتی و خورد و خوراک این زبانبستهها که بگذریم گردش و تفریح این سگها هم امروز برای صاحبانشان حسابی درد سرساز شده است. بهطوریکه خیلی اوقات ترجیح میدهند فردی را برای انجام این کار استخدام کنند و بابتش هم هزینههای هنگفتی را پرداخت کنند.
دنیا، یک سگ کوچک از نژاد پامرانین دارد، اما به قول خودش در طول ۲۴ ساعت شبانهروز نمیتواند آنطور که باید از سگش مراقبت کند: «صبحها ساعت ۶ از خانه بیرون میزنم و ساعت ۸ شب به خانه میرسم. در ۴ ساعت باقیمانده مجبورم کارهای منزل را انجام دهم و فرصتی برای رسیدگی به لاکی ندارم. بهخاطر همین مجبورم از داگ واکرها کمک بگیرم.»
او قبل از اینکه ازداگ واکرها برای این کار کمک بگیرد سری به پانسیونهای نگهداری از سگها زده، اما قیمتهای بالا پشیمانش کرده است: «پانسیونها صرفا ۸ ساعت در روز کار نگهداری از سگها را انجام میدهند که قیمتهایشان از ۲۰۰ هزارتومان تا ۶۰۰ هزار تومان متغیر است این در حالی است که ۸ ساعت برای من که یک کارمند هستم از لحاظ زمانی کافی و از لحاظ قیمتی ممکن نیست!»
داگ واکری؛ شغلی که دنیا از آن صحبت میکند این روزها طرفدارهای زیادی دارد، چراکه درآمدش در کنار زمان اندک کار، حسابی برایشان جذاب است. البته انجام این شغل شرط و شروطی هم دارد که مهمترینش حسن رفتار با حیوانات و دوستی با آنهاست. برای گفتوگو با این افراد به یکی از بوستانهای تهران سر زدیم.
درآمد میلیونی از سگگردانیتیپ و ظاهرش مرتب و منظم است. قلاده چارلی (سگی از نژاد شیتزو) را بهدست گرفته و پابهپای او در بوستانک محله میچرخاند. با اینکه قد و قواره بزرگی ندارد، اما اغلب مردم و بچهها از چارلی میترسند، بهخاطر همین سعی میکند کمتر در میان جمع حاضر شود. به بهانه نزدیکی با سگی که به همراه دارد با او گپ و گفت میکنم و مشخص میشود او صاحب چارلی نیست فقط یک «داگ واکر» است. البته این اسم پرطمطراق خارجیها برای افرادی مانند پیمان است. ایرانیها به او و همکارانش سگگردان میگویند: «۲ سال پیش در بخش خدمات یک شرکت کامپیوتری کار میکردم. حقوق پایهام حقوق وزارت کاری بود. هیچ مزایای دیگری هم نداشت. ساعات کار گاهی تا ۱۲ ساعت در روز هم طول میکشید و این رسما باعث میشد تمام روزم از دست برود. یک روز به پیشنهاد عموی یکی از همکارانم که مسافر خارج از کشور بود و خبر داشت خانه مجردی دارم و تنها زندگی میکنم قرار شد یک هفته مسئولیت نگهداری سگش را قبول کنم. ابتدا این پیشنهاد را آن زمان بهخاطر رودربایستی قبول کردم، اما وقتی رقم پیشنهادی برای نگهداری از سگ را متوجه شدم با انگیزه بیشتری این کار را قبول کردم؛ به ازای ۲ هفته ۱۵ میلیون تومان! تنها مسئلهای که برای صاحب سگ مهم بود امنیت جا و اطمینان از غذای او بود که به نحو احسن انجامش دادم.» بعد از این قصه مزه مراقبت گران از سگ حسابی زیر زبان پیمان رفت بهطوریکه بهگفته خودش دیگر بیخیال شغلش شد و از آن تاریخ یک داگ واکر حرفهای شده است. او حالا روزی یک ساعت چارلی را برای گردش و تفریح بیرون میآورد و به ازای هر ساعت ۳۰۰ هزار تومان دریافت میکند؛ ماهی ۷ میلیونو ۲۰۰ هزار تومان به غیر از جمعهها که تعطیل است. آنهم فقط در ازای نگهداری از یک سگ: «کارم را دوست دارم. هم فال است هم تماشا. هر ماه مسئولیت گردش و تفریح روزانه ۳ سگ را برعهده دارم.»
دانشجو هستمبنی هم سگی از نژاد مالیتز است. تر و تمیز و آراسته با کفشها و لباسهایی که حکایت از شرایط زندگی او در یک خانواده متمول میدهد. اما کسی که قلاده او را بهدست گرفته و در بوستان مشغول همراهی او در قدم زدن است پسرکی ساده پوش است که خود را سعید معرفی میکند. اطلاعات زیادی درباره سگها ندارد میگوید: «صاحب این سگ یک مرد جوان است که بهخاطر شرایط شغلی و ماموریتهای مداوم فرصت گردش او را ندارد. من فقط روزی یک ساعت هر روز صبح بنی را برای تفریح، بازی و البته دستشویی کردن به پارک میآورم.» سعید دانشجوست و چون پیدا کردن شغل پاره وقت برای او سخت است تن به این کار داده است: «نسبت به ساعت کاری که دارد درآمدم بد نیست، اما هنوز نتوانستهام آنطور که باید با سگها ارتباط برقرار کنم.»
انگلپراکنی در معابر و بوستانهای شهریهمینطور که با ما مشغول گپ و گفت است بنی هم در گوشه و کنار پارک میچرخد ضمن اینکه از فرصت استفاده و در فضای باز بوستان دستشویی میکند؛ رفتاری که دیدنش خانوادههای دیگر را آزردهخاطر میسازد. چرا که معتقدند سگگردانها بیمحابا سگهای خود را در فضای بوستانها و پیادهراهها رها میکنند و باعث آلودگی فضای تفریح بچهها و سلامت خانوادهها میشوند. یکی از شهروندانی که این صحنه را میبیند، میگوید: «متأسفانه عدهای با گرداندن سگهای خود در فضای شهری، بهخصوص بوستانها، موجب انگلپراکنی در شهر میشوند.» بهگفته این شهروند متأسفانه در کشور ما هیچ قانونی برای سگگردانی در معابر عمومی وجود ندارد و همین مسئله باعث شده تا صاحبان سگها الزامی برای جمعآوری مدفوع رهاشده سگ خود در خیابان و بوستانهای شهر ندارند. این در حالی است که در کشورهای اروپایی اینطور نیست و قانونی برای محدود کردن این رفتارها وجود دارد.
قانونگذار وارد شودبا توجه به اینکه ژیاردیا، لارو مهاجر پوستی، اکینوکوکوس و اشریشیاکلی تنها چند نمونه از بیماریهای باکتریایی بسیار خطرناک هستند که از طریق مدفوع سگها به انسان منتقل میشود باید به نگرانی مردم درباره رهاسازی مدفوع سگها در معابر شهری و محل زندگی انسانها حق داد و به فکر چارهای برای حل این مشکل بود.
نگهداری از سگ و سبک زندگی جدیدی که عدهای از روی چشموهمچشمی دنبال ترویج آن در شهرها هستند موجب تولید مشاغل کاذب و درآمدهای ناشی از آن شده است، علاوه بر این نهتنها چالشهای اقتصادی و اجتماعی را پیش روی این افراد قرار داده که موجب نگرانیهایی برای به خطر انداختن بهداشت و سلامت افراد جامعه شده است؛ موضوعی که مدتهاست زنگ خطرش در جوامع شهری بهصدا درآمده و نیازمند توجه قانونگذاران است.
کد خبر 847543 برچسبها درآمد خبر مهم سگ بدون صاحب